یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

یک معلم ریاضی

از همه چیز و از همه مهمتر خاطرات

شه ریور

شهریور ، دقیقا شهریور ، همیشه آخرای شهریور یه حسی عجیب "چرخش به گذشته " رو دارم ، نمی دونم شاید دلیلش اینکه برای ما مدرسه رو ها ، سال یعنی از یه شهریور تا شهریور سال بعد ، اما از همه این ها مهمتر ، چیزی که همه ی "آخر شهریور" ها برام مهم تر میشه ، همین کلبه ی سکوتم چرا سکوت ؟! ، چون هر جایی که سکوت می کنم دارم حرفام رو برای اینجا ذخیره می کنم.

اینجا دوستای زیاد و خیلی خوبی رو پیدا کردم ، بعضی ها هستن و بعضی ها هم نیستن . یاد همه شون بخیر ، دیروز چن تا رو نگاه می کردم دیدم یه تعدادی دوباره شروع کردن به نوشتن ... خیلی خوشحال شدم ... منم قلقلک شدم دوباره هر قدر هم دیر دیر ، باز اینجا به یاد تمام روزهای خوش گذشته آپدیت کنم .




پرواز



این روزها این آهنگ سیاوش قمیشی حسابی چسبید و صد البته ویدیوش که یه کار فوق العاده بود . نمی دونم چرا شعرش اینقدر برام دلنشینه ، حتی  دلنشین تر از صدای سیاوش قمیشی ، شاید دلیلش اینه آدمو یاد این شعر فروغ میندازه  :


***************************

اکنون منم که خسته ز دام فریب و مکر

بار دگر به کنج قفس رو نموده ام

بگشای در که در همه دوران عمر خویش

جز پشت میله های قفس خوش نبوده ام

 

پای مرا دوباره به زنجیرها ببند

تا فتنه و فریب ز جایم نیفکند

تا دست آهنین هوس های رنگ رنگ

بندی دگر دوباره بپایم نیفکند

***************************



من و تو ، دوتا پرنده، تو قفس زندونی بودیم

جای پر زدن نداشتیم، ولی آسمونی بودیم

ابر و باروون و می دیدیم، اما دنیامون قفس بود

چشم به دور دستا نداشتیم، همینم واسه ما بس بود

اما یک روز اونایی که ما رو باهم دوست نداشتن

تو رو پر دادن و جاتم، یه دونه آیینه گذاشتن

منه خوش باور ساده ، فکر می کردم روبرومی

گاهی اشتباه می کردم، من کدومم تو کدومی

با تو زندگی می کردم، قفس تنگ و سیاهو

عشق تو از خاطرم برد، عشق پر زدن تا ماهو

اما یک روز باد وحشی، رویاهامو با خودش برد

قفس افتاد و شکست و، آیینه افتاد و ترک خورد

تازه فهمیدم دروغ بود، دنیایی که ساخته بودم

دردم از اینه که عمری، خودم و نشناخته بودم

تو توو آسمونا بودی، با پرنده های آزاد

منه تن خسته رو حتی، یه دفعه یادت نیفتاد

حالا این قفس شکسته، راه به آسمون شده باز

اما تو قفس نشستم، دیگه یادم رفته پرواز

    (( شایان جعفر نژاد ))



دانـــلـــــود : تـــرانـــه پــــــرواز سیاوش قمیشی



خنثی !!



کاش ...

کاش ...

کاش ...

و هزارتا کاش دیگه !!!

هیچکدوم مربوط به الآن نیست ، همین چند سال پیش بود ، هر روز زندگیم شده بود اینکه برگردم گذشته ای که رفته رو دوباره زنده کنم و بعد بگم ای کاش ....

نمی دونم میشه تصور کرد یا توصیف کرد کسی رو که هیچ آرزویی نداره

جدی می گم ، نداره ...

حس خوبی نیست ، اصلا نیست ، حس اینکه مجبوری همه راه رودوباره بری ، راهی که بارها با غرور به بقیه پزش رو دادی که هیچ کس به اندازه من این راه رو بلد نیست !!

غرور بود ؟! نبود ؟!

حالا هرچی .

هیچ حسی نمی تونه نگاه های اولین روزهای عاشق شدن رو تکرار کنه ، زمانی که به اولین عاشقیت فکر می کنه می بینه چقدر مضحک و خنده داره ، ممکنه بارها خدار و شکر کنی که اون عشقت تموم شده ، اما حس اولین نگاه های عاشقانه رو نمی شه دوباره حس کرد .. نمیشه ... انگار تمام وزن بدنت از بین می رفت ، دوست داشتی بال در بیاری و پرواز کنی ....

به قول یکی از دوستان " پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوف " .. ، حالا این نوشته ها اصلا چه ربطی به هم د ارن ؟  نمی دونم شاید از این اهنگ مازیار فلاحی باشه که یه حس قشنگی داره :

شبا مستم ز بوی تو

خیالم پر ز روی تو

خرامون از خیال خود

گذر کردم از کوی تو

بازم بارون زده نم نم

دارم عاشق می شم کم کم